فرد طماع از دوستان قدیمی خانوادهای بود که در حوالی شاندیز یک باغ ویلای گرانقیمت داشتند. مدتها این رفت و آمد و دوستی ادامه داشت تا اینکه مالک باغویلای چند صد میلیونی فوت کرد. رفیق قدیمی که سالها سر سفره رفاقت این خانواده نشسته بود، نقشهای شیطانی به سرش زد و تصمیم گرفت هر طور شده مالک باغ ویلای دوست قدیمیاش شود!
برای اینکه به هدفش برسد، مدتی بعد از فوت کردن مالک و در مرحله اول یک قولنامه جعلی ساخت و پس از جعل امضای فروشنده، امضای چند شاهد دروغین را هم پای قولنامه انداخت.
وی که تصور میکرد با همین اقدام میتواند ویلای گرانقیمت را تصاحب و رؤیای شنا در استخر و استراحت زیر درختان میوه آن را تعبیر کند، قولنامه جعلی را که به تاریخ قبل فوت رفیقش تنظیم شده بود را با خودش به خانه متوفی برد و نشان اعضای خانواده داد.
اعضای خانواده متوفی که هنوز غم از دست دادن پدر خانواده روی دلشان سنگینی میکرد، با دیدن این دستنوشته جا خوردند.
آنها که این موضوع را باور نکرده بودند به هیچ عنوان زیر بار نرفتند، درمقابل نارفیق قدیمی اصرار کرد که باید باغ را تا چند روز دیگر خالی کنند و تحویل او بدهند.
یتیمهای خانواده که گیج شده بودند، تا زمانی که بتوانند اصالت قولنامه را بررسی کنند، تنها راه جلوگیری از این اقدام را مستقر شدن در محل دیدند.
برای همین همه اعضای خانواده زندگی خود را به باغ پدری منتقل و آنجا ساکن شدند. چند روز بعد دوباره سروکله رفیق شیاد درِ باغ پیدا شد و باز هم از آنها خواست هرچه سریعتر باغ را تخلیه و تحویل او بدهند.
این فشارها چارهساز نشد و مرد شیاد از محل دور شد، اما این بار نقشهای به مراتب ناجوانمردانهتر را در ذهنش مرور میکرد.
اجاره چهار شرور برای تصاحب مال مردم
او برای اجرایی کردن نقشه دست به دامن چهار فرد شرور شد و از آنها خواست تا شبانه به محل حمله کنند و اعضای خانواده متوفی را از باغ بیرون بیندازند.
او حتی برای آنکه افراد شرور ترغیب به این کار شوند به آنها گفت، حاضر است در صورت انجام موفقیتآمیز نقشه، به آنها ۴ هزار و۵۰۰ متر زمین بدهد!
چهار شرور دست به کار شدند و پس از پوشاندن سر و صورت خود به باغ حملهور شدند. اعضای خانواده متوفی که چهار مرد شمشیر به دست را داخل محوطه باغ مشاهده کردند، به سرعت پلیس را در جریان واقعه قرار دادند.
مرکز فرماندهی در کوتاهترین زمان، ماجرا را به سرهنگ حسینپور، فرمانده انتظامی شهرستان بینالود اطلاع داد و در پی آن دستورات ویژهای در این زمینه صادر شد.
دستگیری متهمان و لو رفتن خیانتی دیگر
مأموران به سرعت به محل اعزام و در پی آن چهار شرور با دیدن پلیس به سرعت از محل متواری شدند. اعضای باند از سوی پلیس مورد تعقیب قرار گرفتند و درنهایت با توجه به سرنخهای موجود در محل، تمامی آنها شناسایی و طی دو عملیات پلیسی و برقآسا، دونفر از افراد شرور در مشهد و دونفر هم در جاده قوچان دستگیر شدند.
در ادامه متهمان وقتی ادوات جرمشان کشف شد، لب به اعتراف گشوده و گفتند: فردی از آنها خواسته تا به باغ مذکور یورش ببریم و با ایجاد رعب و وحشت کاری کنیم که ساکنان باغ از محل فرار کنند.
اعضای باند همچنین موضوع پیشنهاد واگذاری
۴ هزار و۵۰۰متر زمین در ازای اجرای این نقشه را هم لو دادند. وقتی هویت اعلام شده از سوی متهمان، به اطلاع اعضای خانواده رسید آنها در کمال ناباوری پی بردند که این نقشه هم زیر سر رفیق قدیم پدرشان بوده است!
پلیس متهم اصلی را هم دستگیرکرد، اما او دربازجوییها مدعی شد که باغ مال اوست و او قبل فوت متوفی ملک را خریده است. پلیس شاهدانی که زیر قولنامه را امضا کرده بودند را مورد تحقیق قرار داد و مشخص شد که این قولنامه چند روز بعد از فوت مالک تنظیم شده و به امضای شاهدان رسیده است.
وقتی همه چیز لو رفت متهم سکوت اختیار کرد؛ چرا که تعبیر خواب تصاحب باغ چند صد میلیون تومانی، چهار متری سلول انفرادی شد.
منبع: روزنامه قدس
انتهای پیام/
نظر شما